یارو پتروس فداکار را با دهقان فداکار قاطی میکنه میره انگشت میکنه تو چشم راننده قطار"""" به یارو میگن شما به موتورسیکلت چی میگین ؟میگه "دوچرخه عصبانی؟؟/ .......................................................................................................................................غضنفروسط غضنفرداشته میرفته وسط راه میافته زمین برای اینکه ضایع نشه تادم خونه اش راسینه خیزمیره>>>> ببخشید شما میدونین حاج زنبور عسل حج واجب رفته یا عمره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یارو میره مسابقه قران خوانی سوره بنی اسراییل بهش میافته انصراف میده:::: .
|
فرشته ها | |
قصه
:
من و دایی عباس به خیابان رفته بودیم که من ، یک خیابان پرنده فروشی دیدم . به دایی گفتم : « برای من دو تا پرنده کوچک می خرید » دایی پرسید : « می خواهی با آن چه کنی ؟» گفتم : « می خواهم آن ها را در یک قفس کوچک و قشنگ نگه دارم .» دایی گفت :« در خانه حضرت علی (ع) مرغابی هایی بودند که آن ها را کسی به امام حسین (ع) هدیه داده بود . یک روز حضرت علی به دخترشان گفتند : این ها زبان ندارندکه وقتی گرسنه یا تشنه می شوند بتوانند چیزی بگویند یا از تو چیزی بخواهند . آن ها را رها کن تا از آن چه خدا روی زمین آفریده ، بخورند و آزاد باشند .» به پرنده های بیچاره نگاه کردم . به دایی گفتم :« دو تا پرنده برایم می خرید؟» دایی گفت : قفس هم می خواهی ؟» گفتم :« نه ! می خواهم آن ها را آزاد کنم .» دایی گفت :« در روز تولد حضرت علی (ع) تو با آزاد کردن پرنده ها ، قشنگترین هدیه را به ایشان می دهی .» من و دایی دو تا پرنده خریدیم و آن ها را آزاد کردیم . پرنده ها پر زدند و به آسمان رفتند ، دور دور ، جایی نزدیک فرشته ها . |
این خواهروبرادرهم مثل تموم خواهروبرادرهای دیگه همدیگه را خیلی دوست دارن
چه عکس های جالبی حتما ببینین
سلام به دوستای هم سن خودم.....دوستایی که کرچه نمی بینمشون اما همیشه دوسشون دارم....امیدوارم از وبلاگ من خوشتون بیاد به من همیشه سر بزنین ونظر بدین
عکس پروانه های زیبا